یادداشت | از برکت مال تا برکت عمر
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، رزق و برکت از واژههای نام آشنایی است که کسی با آن بیگانه نیست. زیاد شنیدهایم که فلان چیز رزقمان هست یا نه. فلان چیز برکت دارد یا ندارد. فلانی رزقش زیاد است یا فلانی کم رزق و روزی است.
کمی و زیادی رزق امری حقیقی است که در چند جای قرآن نیز به آن اشاره شده است. مثلا خداوند در سوره عنکبوت میفرماید:«اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم: خداوند روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد گسترده مى كند، و براى هر كس بخواهد محدود مى سازد. خداوند به همه چيز دانا است.»
امیر مؤمنان علیهالسلام در فرازی از خطبه 91 نهج البلاغه میفرماید: خداوند متعال روزی ها را عادلانه تقسیم کرد تا هر که را بخواهد به وسعت روزی یا تنگی آن بیازماید و میزان سپاسگزاریِ دارا و شکیباییِ تهیدست را امتحان کند.
ماهیت رزق
رزق چیست؟ به عبارتی ساده آنچه که انسان از آن استفاده کند رزق است و آنچه که استفاده نکند رزق نیست. مثلا اگر کسی دو تا فرش داشته باشد و فقط از یکی از آنها استفاده کند، همان فرشی که استفاده شده رزقش بوده و دیگری رزقش نیست، هرچند که سالها از آن نگهداری کرده باشد و ملک طلقش بوده باشد. افراد سرمایه داری که صاحبان سرمایه هنگفت هستند، فقط آن مقداری را که استفاده میکنند رزقشان است و بقیه رزقشان نیست و فقط نقش نگهبان آن اموال را بازی میکنند؛ چه بسا حرص هم بزنند که مالشان کم نشود یا بر دارایی خود بیفزایند، غافل از اینکه آنچه استفاده شود رزقشان است و بقیه اموال رزقشان نیست و یادگاری است که برای ورثه باقی می ماند!
روایتی نقل شده که شخص معاندی مثلا می خواست امام صادق علیهالسلام را محکوم کند. سیبی به همراه داشت و هدفش این بود که از حضرت بپرسد این سیب رزق او هست یا نه؛ اگر حضرت پاسخ داد رزقش هست، سیب را له کند و نخورد و اگر فرمود رزقش نیست آن را بخورد. حضرت در جواب او فرمود اگر از گلویت پایین رفت رزقت هست و اگر پایین نرفت رزقت نیست.
طبق این روایت حضرت هوشمندانه پاسخ این شخص را میدهد و قاعدتا او هم مبهوت این پاسخ شده و به مراد خود نرسیده است. در ضمن حضرت این نکته را هم بیان میکند که آنچه استفاده شود رزق انسان است و آنچه که استفاده نشود رزق نیست و این بسیار نکته کلیدی است که به صرف داشتن مادیات دنیایی دلیل نمیشود که رزقمان هم باشد.
مصادیق برکت
معنای برکت تقریبا برای همه مشخص است و به معنای سود و خیر زیاد است که هم جنبه مادی دارد و هم جنبه معنوی. برخی از امور هستند که برکت با آنها عجین هستند؛ مثل ماه رمضان که مبارک بودن صفت این ماه با عظمت است. وجود معصومین علیهمالسلام سرشار از خیر و برکت است. اصلا برکت داشتن جزء جدا نشدنی زندگی این بزرگواران است.
معنای عملی برکت برای خیلی از مردم قابل تصور است و تجربه عملی آن برای خیلیها پیش آمده است. شاهد هستیم که برخی افراد با درآمدی کم زندگی نسبتا راحتی دارند و به قول معروف اموراتشان میگذرد و اتفاقا آرامش روانی هم در زندگی آنها حاکم است.
از آن طرف عدهای دیگر با درآمدهای آنچنانی، دارا بودن خانه میلیاردی و ماشین چند صد میلیونی، زندگیشان فاقد آرامش است و عملا لذتی هم از داراییشان نمیبرند. این یک نمونه از بیبرکتی مال است که گریبانگیر برخی از ثروتمندان است.
عدهای دیگر از ثروتمندان به راحتی هزینه سفرهای اروپایی، دبی، کیش و امثال آن را میپردازند و برای تفریح و چه بسا عیاشی راهی این سفرها میشوند ولی حاضر نیستند و یا به عبارتی توفیق ندارند که حتی حداقل چند سال یکبار یک سفر مشهد بروند که بعضا خرجی کمتر از آن سفرها دارد. از طرفی خرجهای آنچنانی و بی فایده میکنند ولی درصد ناچیزی از اموالشان نیز صرف کار خیر و گره گشایی از دیگران نمیشود.
بر عکس، عدهای دیگر که در آمدی معمولی دارند؛ خمس میدهند، کار خیر انجام میدهند و حداقل در سال یک بار مشهد و عتبات عالیات هم در برنامهشان هست. این یک نمونه دیگر از برکت داشتن و عدم برکت است.
البته این بدان معنا نیست که هرکس ثروتمند است مالش نیز بی برکت است. چه بسا افراد ثروتمندی که حقیقتا مال با برکتی دارند و بیشتر اموالشان صرف کار خیر و اموری میشود که رضای خدا در آن است و از طرفی عده دیگری هستند که درآمد متوسطی دارند ولی همان هم برکت ندارد و اصلا متوجه نمیشوند که پولشان صرف چه چیزهایی میشود و این پول کی میآید و کی تمام میشود!
برکت معنوی
گاهی اوقات برکت کاملا معنوی است و اصلا پای پول و مادیات در میان نیست. مثلا انسان میخواهد به یک جلسه مهمانی برود؛ قبل از رسیدن به مقصد، به مسجد میرود و نمازش را به جماعت میخواند. وقتی به مهمانی میرسد، از قضا در آن مجلس عالمی متقی هم حضور دارد و بخشی از آن مجلس به ذکر مناقب اهل بیت علیهمالسلام و کسب معارف الهی سپری میشود؛ در حالیکه از ابتدا چنین برنامهای در کار نبوده است. وقتی شخص از آن مجلس به سمت منزلش حرکت میکند، در راه خانوادهای را میبیند که منتظر تاکسی هستند و شرایط به گونهای است که در آن زمان یا در آن مکان به راحتی تاکسی پیدا نمیشود. این شخص آنها را سوار میکند و به مقصدشان میرساند. در اینجا این مهمانی، مهمانی با برکتی بوده که چندین کار خیر به واسطه آن صورت گرفته است.
برکت اولاد
یکی از مصادیق برکت معنوی، برکت داشتن اولاد است. برخی فقط یک فرزند دارند، ولی همین یک فرزند مایه ننگ و سرافکندگی خانواده میشود و خیری از او عاید کسی نمیشود؛ ولی شخص دیگر چندین فرزند دارد که هر کدامشان منشأ خیرات متعدی هستند و هر کدام نفعی را به جامعه میرسانند.
گاهی اوقات فقط یک فرزند چنان برکتی دارد که میتواند جهانی را متحول سازد. مصداق کامل این قضیه وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله است که دین مبین اسلام توسط ایشان عرضه شد و تحولی بزرگ را ایجاد کرد و مصداق دیگر وجود مبارک امام عصر سلام الله علیه هست که عدل جهانی و سیطره اسلام توسط ایشان محقق خواهد شد. یکی از وجوه تشابه این دو بزرگوار این است که هر دو تنها فرزند پدر و مادرشان هستند.
برکت عمر از مصادیق برکت معنوی است
یکی از مصادیق عینی برکت معنوی، برکت عمر است. برخی افراد حقیقتا عمر با برکتی داشتهاند و وقتی انسان زندگی آنها را مطالعه میکند متحیر میشود که اصلا اینها چگونه توانستهاند که این قدر منشأ خیر و برکت باشند.
مصادیق عینی زیادی در این باره وجود دارد. یکی از این نمونهها علمای دینی هستند. مثلا علامه مجلسی با اینکه عمر متوسطی حدود 73 سال داشته است ولی آثارش بسیار مهم و راهگشا هست. یکی از کتابهایش بحار الانوار است که 110 جلد است که خیلی از ما در تمام طول عمرمان نه حالش را داریم و نه فرصت میکنیم که حتی این کتاب را تورق کنیم، چه برسد به اینکه بخواهیم آن را بخوانیم؛ آن هم خواندنی که با فهم و درایت باشد. حالا حساب کنید که علامه مجلسی با امکانات زمان خودش و با آن طول عمر، چگونه چنین کتاب مفصلی در زمینههای مختلف دینی را گرد آوری کرده است. از این دست مثالها در طول تاریخ فراوان است.
یا مثلا در زمان معاصر وقتی انسان زندگی شخصیتی مثل دکتر حسابی را مطالعه میکند واقعا متعجب میشود که این بشر چگونه در رشتههای مختلف تبحر داشته و چه عمر با برکتی را سپری کرده است. شخصیتی که فیزیکدان، پزشک، ستاره شناس و کارشناس در تخصصهای دیگر بوده است و به چندین زبان خارجی تسلط داشته است.
یکی دیگر از نمونههایی که با عمری کوتاه برکات وجودی زیادی داشتهاند زندگی شهدای هشت سال دفاع مقدس و یا شهدای مدافع حرم است. خیلی از این شهدا با اینکه عمری کوتاه داشتند و میانگین سنی آنها حداکثر سی سال بوده است، منشأ خیرات زیادی بودهاند. یکی از برکات وجودی این عزیزان همین استقلال و امنیتی است که در کشور حاکم است./999/ی۷۰۲/س
بابک شکورزاده، پژوهشگر حوزوی